loading...
پینارتنها ترانه ی زندگیم♥دوست داشتم♥دارم♥وخواهم داشت♥
بهنام بازدید : 4 شنبه 27 مهر 1392 نظرات (0)

اين يک داستان واقعي است که در ژاپن اتفاق افتاده.
شخصي ديوار خانه اش را براي نوسازي خراب مي کرد. خانه هاي ژاپني داراي فضايي خالي بين ديوارهاي چوبي هستند. اين شخص در حين خراب کردن ديوار در بين آن مارمولکي را ديد که ميخي از بيرون به پايش فرو رفته بود.
دلش سوخت و يک لحظه کنجکاو شد. وقتي ميخ را بررسي کرد متعجب شد؛ اين ميخ ده سال پيش، هنگام ساختن خانه کوبيده شده بود!!!
چه اتفاقي افتاده؟
در يک قسمت تاريک بدون حرکت، مارمولک ده سال در چنين موقعيتي زنده مانده!!!
چنين چيزي امکان ندارد و غير قابل تصور است.
متحير از اين مساله کارش را تعطيل و مارمولک را مشاهده کرد.
در اين مدت چکار مي کرده؟ چگونه و چي مي خورده؟
همانطور که به مارمولک نگاه مي کرد يکدفعه مارمولکي ديگر، با غذايي در دهانش ظاهر شد!!!
مرد شديدا منقلب شد.
ده سال مراقبت. چه عشقي! چه عشق قشنگي!!!
اگر موجود به اين کوچکي بتواند عشقی به اين بزرگي داشته باشد پس تصور کنيد ما تا چه حد مي توانيم عاشق شويم، اگر سعي کني

بهنام بازدید : 4 شنبه 27 مهر 1392 نظرات (0)

روزی پسری دختری را دید که خیلی ساکت هست گفت:چرا ساکت هستین؟

دخترک با چشمانی پر از اشک جواب داد:من عاشق پسری هستم و اون پسر نمیدونه عاشقش هستم.

پسرک گفت:من هم عاشق دختری هستم که خیلی هم دیگه رو دوس داریم و یک سالی هست که عاشق هم دیگه هستیم.

دخترک با چشمانی پر از اشک به پسرک گفت:خوش به حال تو.

دخترک گفت:میتونیم باز همدیگه رو ببینیم؟

پسرک جواب داد:بله.

باهم قرار گذاشتن که روز پنجشنبه همدیگه رو ببینن.وپسرک رفت.

دخترک تا اون روز خیلی انتظار میکشید.

اون روز فرا رسید،ودخترک رفت همون جا؛ولی پسرک نیومدچون برای پسرک مهمون اومدنتونست بره.

دخترک ناراحت رفت خونه,وچن روز بعد پسرک و دخترک همدیگه رو دیدن دخترک با چشمانی پر از اشک اومد پیش پسر و به پسرک گفت:

چرااون روز نیومدی؟

پسرجواب داد:مهمون اومد نتونستم بیام شرمنده...

دخترک گفت:میخوام یه چیزی بهت بگم!

پسر گفت:بگو میشنوم!

دخترک گفت: من عاشقت شدم.درحالی که پسرک عاشق دختر دیگر بود و دید دخترک بعد اون روز خوشحالی در چشمانش دیده میشه درخواست اورا قبول کرد.

پسرک شماره ای به دخترک داد,گفت:هروقت خواستی به این شماره زنگ بزن.

دخترک بعد از چن روز به پسرک زنگ زد؛پشت گوشی گریه میکرد.

پسرک گفت:چی شده؟

دخترک گفت:عشقم کجا بودی دلم برات تنگ شده اگه یه روز صداتو نشنوم میمیرم.

دخترک هرروز به پسرک زنگ میزدوبا پسرک دردودل میکردوبه پسرک میگفت عاشقشه و دوسش داره وتا آخرش باهاشه.

درحالی که پسرک تا اون روزا معنی عشقو نفهمیده بود؛و همیشه عشق رو مسخره میدونست.

روزی دخترک برای پسرکsmsدادوبرای پسرک نوشته بود:هیچ وقت تو هر شرایطی تنهام نذار.

پسرک هم در جوابsmsگفت:من هیچ وقت تورو تنها نمیزارم فراموش نمیکنم حتی اگه تو منو تنها بزاری و فراموشم کنی.

یه روز پسرک نشسته بود یکدفعه یهsmsاز طرف دختره براش اومد؟!

دخترک نوشته بود:لطفا تورو خدا مزاحمم نشید.

پسرک وقتی smsرو میخوند بغض جلو چشماشو گرفته بود؛دخترک چرا بهش گفته مزاحمش نشه،آخه اون که کاری نکرده بود.؟؟؟؟؟؟!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!

پسرک به خاطر دخترک از عشقش که یک سال باهاش بود گذشته بودبه خاطر اینکه دخترک شاد بشه از عشقش گذشت.

واینطوری شد که دختری که یه روز میگفت عاشق پسره و دوسش داره وتنهاش نمیزاره ولش کردو رفت.

پسرک بعداز اون روز اصلا زندگی براش معنایی نداشت،وپسرک هنوز منتظر دخترک استتا از اون خبری بشه ولی دخترک پسرک را فراموش کرده پسرک هروز براش مث یک سال میگذره که آیادخترک برمیگرده؟آیا اون کسی که میگفت عاشقتم و همه جا تا آخرعمرباهاتم برمیگرده؟پسرک هر روز حالش بدتر میشه چون عشقش ترکش کرده و رفته پسرک تنها سوالی که تو دلش باقی مونده اینه که چرا رفت.

پسرک بازیچه ی دست این و اون شد و این شد سرنوشت این پسر18ساله که هیچکس باورش نداشت و دوسش نداشت.

پسرک خواب به چشاش نمیاد هر شب جز اشک و غم و غصه کاری از دستش ساخته نیست.

بهنام بازدید : 4 شنبه 27 مهر 1392 نظرات (0)

 

يک بار دختري حين صحبت با پسري که عاشقش بود ازش پرسيد


چرا دوستم داري ؟ واسه چي عاشقمي؟پسر گفت :دليلشو نميدونم


...اما واقعا دوستت دارم دختر:تو هيچ دليلي رو نميتوني عنوان کني...


پس چطور دوستم داري؟چطور ميتوني بگي عاشقمي؟


من جدا دليلشو نميدونم اما ميتونم بهت ثابت کنم .دختر:ثابت کني!نه من


دليلتو ميخام .پسر:باشه ...باشه...ميگم...چون تو خوشگلي"صدات گرم و 


خواستنيه "هميشه بهم اهميت ميدي"دوست داشتني هستي"به خاطر 


لبخندت .دختر از جواب اون خيلي راضي و قانع شد .متاسفانه چند روز بعد


اون دختر تصادف وحشتناکي کردو به حالت کما رفت.


پسرنامه اي کنارش گذاشت با اين مضمون :عزيزم گفتم،بخاطر صداي گرمت


عاشقتم اما حالا که نميتوني حرف بزني،ميتوني؟


نه!پس من ديگه نميتونم عاشقت بمونم گفتم بخاطر اهميت دادن ها و 


مراقبت کردن هات دوستت دارم اما حالا که نميتوني برام اونجوري باشي


،پس منم نميتونم دوست داشته باشم. گفتم واسه لبخندات،براي حرکاتت


عاشقتم اما حالا نه ميتوني بخندي نه حرکت کني پس منم نميتونم 


عاشقت باشم اگه عشق هميشه يه دليل ميخوادمثل همين الان پس ديگه


براي من دليلي واسه عاشق تو بودن وجود نداره


عشق دليل ميخواد؟!


نه!معلومه که نه!


پس من هنوز هم عاشقتم!


عشق واقعي هيچوقت نمي ميره


اين هوس است که کمتر و کمتر ميشه و از بين ميره


عشق خام و ناقص ميگه:"من دوست دارم چون بهت نياز دارم


ولي عشق کامل و پخته ميگه :بهت نياز دارم چون دوستت دارم


سرنوشت تعيين ميکنه که چه شخصي تو زندگيت واردبشه


اما قلب حکم ميکنه که چه شخصي در قلبت بمونه
بهنام بازدید : 4 شنبه 27 مهر 1392 نظرات (0)

پس از 11 سال زوجی صاحب فرزند پسری شدند. آن دو عاشق هم بودند و پسرشان را بسیار دوست داشتند. فرزندشان حدوداً دو ساله بود که روزی مرد بطری باز یک دارو را در وسط آشپزخانه مشاهده کرد و چون برای رسیدن به محل کار دیرش شده بود به همسرش گفت که درب بطری را ببندد و آنرا در قفسه قرار دهد. مادر پر مشغله موضوع را به کل فراموش کرد. پسر بچه کوچک بطری را دید و رنگ آن توجهش را جلب کرد به سمتش رفت و همه آنرا خورد. او دچار مسمومیت شدید شد و به زمین افتاد. مادرش سریع او را به بیمارستان رساند ولی شدت مسمومیت به حدی بود که آن کودک جان سپرد. مادر بهت زده شد و بسیار از اینکه با شوهرش مواجه شود وحشت داشت. وقتی شوهر پریشان حال به بیمارستان آمد و دید که فرزندش از دنیا رفته رو به همسرش کرد و فقط سه کلمه بزبان آورد. فکر میکنید آن سه کلمه چه بودند؟ شوهر فقط گفت: \"عزیزم دوستت دارم!\" عکس العمل کاملاً غیر منتظره شوهر یک رفتار فراکُنشی بود. کودک مرده بود و برگشتنش به زندگی محال. هیچ نکته ای برای خطا کار دانستن مادر وجود نداشت. بعلاوه اگر او وقت میگذاشت و خودش بطری را سرجایش قرار می داد، آن اتفاق نمی افتاد. هیچ دلیلی برای مقصر دانستن وجود ندارد. مادر نیز تنها فرزندش را از دست داده و تنها چیزی که در آن لحظه نیاز داشت دلداری و همدردی از طرف شوهرش بود. آن همان چیزی بود که شوهرش به وی داد. گاهی اوقات ما وقتمان را برای یافتن مقصر و مسئول یک روخداد صرف می کنیم، چه در روابط، چه محل کار یا افرادی که می شناسیم و فراموش می کنیم کمی ملایمت و تعادل برای حمایت از روابط انسانی باید داشته باشیم. در نهایت، آیا نباید بخشیدن کسی که دوستش داریم آسان ترین کار ممکن در دنیا باشد؟ داشته هایتان را گرامی بدارید. غم ها، دردها و رنجهایتان را با نبخشیدن دوچندان نکنید. اگر هرکسی می توانست با این نوع طرز فکر به زندگی بنگرد، مشکلات بسیار کمتری در دنیا وجود می داشت. حسادت ها، رشک ها و بی میلی ها برای بخشیدن دیگران، و همچنین خودخواهی و ترس را از خود دور کنید و خواهید دید که مشکلات آنچنان هم که شما می پندارید حاد نیستند.

بهنام بازدید : 3 شنبه 27 مهر 1392 نظرات (0)

سایت عاشقانه ساکار

دختر:از دوستت دارم گفتنهای هر شب پسره خسته شده بود

یک شب وقتی اس ام اس آمد بدون آنکه آنرا باز کند موبایل را گذاشت زیر بالشش و خوابید!

صب مادر پسر به دختره زنگ زدو گفت:پسرم مرده...

دختره شوکه شدوچشم پراز اشک بلافاصله سراغ اس ام اس شب گذشته رفت...

پسر نوشته بود:

تصادف کردم با مشکل خودمو رسوندم دم درخونتون لطفا بیا پایین میخوام واسه آخرین بار ببینمت.

خیلی خیلی دوستتدارم.

بهنام بازدید : 4 پنجشنبه 25 مهر 1392 نظرات (0)
قلب من مال تو

پسر به دختر گفت اگه يه روزي به قلب احتياج داشته باشي اولين نفري هستم كه ميام تا قلبمو با تمام وجودم تقديمت كنم.دختر لبخندي زد و گفت ممنونم
تا اينكه يك روز اون اتفاق افتاد..حال دختر خوب نبود..نياز فوري به قلب داشت..از پسر خبري نبود..دختر با خودش ميگفت :ميدوني كه من هيچوقت نميذاشتم تو قلبتو به من بدي و به خاطر من خودتو فدا كني..ولي اين بود اون حرفات..حتي براي ديدنم هم نيومدي...شايد من ديگه هيچوقت زنده نباشم.. آرام گريست و ديگر چيزي نفهميد...

چشمانش را باز كرد..دكتر بالاي سرش بود.به دكتر گفت چه اتفاقي افتاده؟دكتر گفت نگران نباشيد پيوند قلبتون با موفقيت انجام شده.شما بايد استراحت كنيد..درضمن اين نامه براي شماست..!
دختر نامه رو برداشت.اثري از اسم روي پاكت ديده نميشد. بازش كرد و درون آن چنين نوشته شده بود:



سلام عزيزم.الان كه اين نامه رو ميخوني من در قلب تو زنده ام.از دستم ناراحت نباش كه بهت سر نزدم چون ميدونستم اگه بيام هرگز نميذاري كه قلبمو بهت بدم..پس نيومدم تا بتونم اين كارو انجام بدم..اميدوارم عملت موفقيت آميز باشه.(عاشقتم تا بينهايت)

دختر نميتوانست باور كند..اون اين كارو كرده بود..اون قلبشو به دختر داده بود..
آرام اسم پسر را صدا كرد و قطره هاي اشك روي صورتش جاري شد..و به خودش گفت چرا هيچوقت حرفاشو باور نكردم...
بهنام بازدید : 5 پنجشنبه 25 مهر 1392 نظرات (0)

عکس از پسران عاشق با موضوع تنهایی

به خاطر روی زیبای تو بود
که نگاهم به روی هیچ کس خیره نماند
به خاطر دستان پر مهر و گرم تو بود
که دست هیچ کس را در هم نفشردم
به خاطر حرفهای عاشقانه تو بود
که حرفهای هیچ کس را باورنداشتم
به خاطر دل پاک تو بود
که پاکی باران را درک نکردم
به خاطر عشق بی ریای تو بود
که عشق هیچ کس را بی ریا ندانستم
به خاطر صدای دلنشین تو بود
که حتی صدای هزار نی روی دلم ننشست
و به خاطر خود تو بود
فقط به خاطر تو

بهنام بازدید : 5 پنجشنبه 25 مهر 1392 نظرات (0)


برای تو زندگی میکنم ، به عشق تو نفس میکشم ، بدون تو میمیرم
برای تو مینویسم ، از عشقت و آن قلب مهربانت
مینویسم که دوستت دارم برای همیشه و تا ابد
تویی زیباترین زیبایی ها ، تویی مظهر خوبی ها ، این تویی همان لایق بهترینها.
تویی تنها بهانه نفس کشیدنم ، این تویی تنها ترانه زندگی ام
تویی یک عشق جاودانه ، خیلی دوستت دارم صادقانه

بهنام بازدید : 4 پنجشنبه 25 مهر 1392 نظرات (0)

برای تویی که تنهایی هایم بر از یاد توست
                          برای تویی که قلبم منزلگه عشق توست 
برای تویی که احساسم از ان وجود نازنین توست
                  برای تویی که چشمانم همیشه به راه تو دوخته است
برای تویی که هر لحظه دوریت برایم مثل یک قرن است
                                    برای تویی که عشقت معنای بودنم است
برای تویی که غمهایت معنای سوختنم است

            برای تویی که ارزوهایت ارزویم است
برای تو زندگی میکنم ، به عشق تو نفس میکشم ، بدون تو میمیرم
برای تو مینویسم ، از عشقت و آن قلب مهربانت
مینویسم که دوستت دارم برای همیشه و تا ابد
تویی زیباترین زیبایی ها ، تویی مظهر خوبی ها ، این تویی همان لایق بهترینها.
تویی تنها بهانه نفس کشیدنم ، این تویی تنها ترانه زندگی ام
تویی یک عشق جاودانه ، خیلی دوستت دارم صادقانه

این دفعه مینویسم برای تو آره برای خودت
نمیدونم چطوری احساسمو توی این خطوط جا بدم نمیدونم چطوری بگم که بفهمی چقدر دوستت دارم
شاید فکر میکنی بچه ام و معنی عشقو نمیفهمم
ولی اشتباه میکنی باور کن دارم عشقو با تمام وجودم حس میکنم
عشقی که خودت بهم دادی
کاش میشد خودت از آتیشی که توی قلبم به پا کردی با خبر میشدی
چی میشد همه عاشقا به عشقشون میرسیدن؟
چی میشد خونه ی دل همه آدما خالی از غم بود؟
چی میشد میدیدمت؟
توی چشات زل میزدم و میگفتم چقدر دوستت دارم
کاش میشد دستای گرمت دستای سردمو لمس کنه
کاش میشد بی تو نفس نکشم
یا کاش خدا همه ی فاصله هارو از بین میبرد
ولی مهم نیس چشم به راهتم حتی تا آخر عمرم
میدونم میای
میدونم بلاخره روزی میرسه که با تو نفس میکشم
روزی میرسه که سرمو از روی شونه های تو برنمیدارم
روز میرسه همه واسه اینکه عاشقت شدم تحسینم میکنن
تو بهترین اتفاق زندگی منی
هیچوقت از دستت نمیدم

تعداد صفحات : 2

اطلاعات کاربری
  • فراموشی رمز عبور؟
  • آرشیو
    آمار سایت
  • کل مطالب : 19
  • کل نظرات : 0
  • افراد آنلاین : 1
  • تعداد اعضا : 1
  • آی پی امروز : 3
  • آی پی دیروز : 1
  • بازدید امروز : 2
  • باردید دیروز : 0
  • گوگل امروز : 0
  • گوگل دیروز : 0
  • بازدید هفته : 2
  • بازدید ماه : 2
  • بازدید سال : 3
  • بازدید کلی : 243
  • کدهای اختصاصی
    10

    عکس قلب های زیبا و عاشقانه (4)

    10

    عکس قلب های زیبا و عاشقانه (4)

    10

    عکس قلب های زیبا و عاشقانه (4)